سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

سمفونی سکوت

توسط Amir Kashkooli‏ · شنبه

تو با زمان میروی


من خیره نگاه میکنم


به ساعت


که تنگ در آغوشم گرفته اینبار


میشنوم 


ضربان گامهایت را


این سمفونی سکوت


که تیک میزند


بر صدای آخرین شکستنم


و از من چه ارزان میخرد


آخرین دانه انتظارم را/


تنها درخت تاک مانده بر این زمین...

9/11/89

سپیدی بر باد

دیروز ایستاده بودیم


و باد در گوشیِ برگ درختان،بوق آزاد میزد


حکم من این بود که


مرا به سیاهچاله چشمانت بیفکنی


ولی در عوض


عدالتت را بر لبانم جاری ساختی و


سفیدی چشمانت را نثارم کردی


 

من ملتمسانه میگریستم و


دستی از چشمانم بیرون میزد


دستی بی نمک


که شاید آن را بگیرد نگاه تو


 

...

 

امروز ایستاده ام


و بر تارِ باد


پود میزنم


و هیچ کس مرا سخت در آغوش نمیگیرد


جز دو دست سخت عینکم...


 

16/10/89