پی نوشت: با نگاهی سرگردان و گیج از وقایع، خیابان بیست و یک سالگی هم به پایان رسید. درست همین امروز. میشه گفت اولین سالی بود که عزیز ترین تبریک تولد رو از دست میدم. تبریکی که هنوزم، میتونست خستگی این همه اتفاق جور واجور رو توی این یکسال از تنم بیرون کنه. اما بار بزرگی شد فقدانش، در کنار بقیه چیزایی که تا عمر دارم باید به دوش بکشم