سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

چشمای خیس

چشمای خیست رو نگیر از من

از چشمهای من که بدتر نیست


امروز بارونـــــم بهم می گـفــت

چشم کسی هم قدّ ما تر نیست


تو، آخــــرین شبهــــــای پاییزی
چشمای تو یلدای بیــــــــ پایان

من مثـــل روز اول ســـــالـــــم
دستای من، دست تو رو میخوان

ما ســالهای ســـال باریدیم
این فصل از رگبــــــار بیزاره

آخر خدا صبرش تموم میشه
جای چشامون سیل میذاره

چشمای خیست رو نگیر از من
این روزها هم میره از یادت

مــثــل کســـی که آخر قــصه
بی تو یه روز می میره از یادت