خط های ممتد را می گیرم
شبیه یک کاراگاه/ به دنبال سرنخ های جرم
درست وسط خیابانی
که رد سفید کفشهایت/ شهادت داده اند:
"روی زمین کشیده شده ایم!"
قربانی صحنه سازی کدام تازه کار شده ای
که برای روزنامه های صبح فردا/ نامفهوم ...
چه فرقی می کند
اینها ریل قطار باشند
به مقصد تو،
یا کسی...جایی...
اطراف این سطرها
تو را خاک کرده باشد...؟
لخته های نبودنت را
در گلوی این چهار راه فرو می کنند
تا حرفی/ از قبرهای روی زمین
به آنطرف خیابان درز نکند...
زیبا بود
یک دنیا ممنون زهرای عزیز