به بن بست که می رسی
حتی
سایه ای
که تا دیروز
دوش به دوشت قدم می زد
رو به رویت قد علم می کند
به دیوار تکیه می دهد
دست می برد
به حفره ای
قلبش بود...
سایه ها حرف نمی زدند
اما
چراغ کنار پیاده رو
پلک روی هم نمی گذاشت
دو....یک....
دو
د و
د و ....
یک همیشه تنهاست
اگر سایه اش حرف نزند...
«چهارم بهمن ماه هزار و سیصد و نود و یک»