سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

یک تار مو

خاتون من، راهی به جز بی طاقتی نیست

این بی قراری ها که از ناراحتی نیست


چشمای آبی تو و "تن ها" ی ساحل

دریای آتیشم مث شنهای ساحل


دریای آتیشی که تا میشینه اینجا

تصویر جاپاهاتو که میبینه اینجا

...


یک کالبد، یک سر، و صد سودا و سوت و

می گرده تا پیدا کنه یک تار مو تو


یک تار مو و خاطرات تازه و ناب

یک تار موی تازه و یک مرد بی تاب


یک تار مو از تو و از من، قلب ِ سربار

یک تار مو روی لباس و چشمای تار


یک تار مو و صحبت "اون دیگه رفته!"

با کفشهای سایز پای تو که رفته...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد