کاش میشد بگذاریم که یکبار و همیشه
پر پرواز بیابد ز بلندای اوهام
فکر آن خاطره های یکتا
که نه افکار و نه از وهم و خیالند
جنس پروانگیش اما
هر روز و همیشه آشناست
کاش میشد بال بگشاید،
خارج از جوِ تصورهامان
کاش میشد آن زمان که غرق در افکاریم
بگذاریم ز هر شاخه،ز هر سو
بتازند بر ما
تا که آسان نفروشیم
دانه دانه، خوشه اندوهمان را
یادمان باشد که
تاکهای نومیدی
دوست دارم اینو
مخصوصا اونجاشو که میگه "جنس پروانگیش" خیلی قشنگه
موفق باشی
مرسی فاطمه جان
منتظر شعرای زیبات هستم تا بازم الهام بگیرم