سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

سکوت سپید

صدای صندلی کافه!

تجسم روشن

چه به روزم آمده است؟


که سیاه تر... 


و چه بر من میرود


وقتی تو میایی...


تمام روز


سیاه یا سپید


روشن یا تاریک


تو را میبینم


و چهره ات مجسم نمی شود...


از تاریکی ذهن غبار گرفته من است


یا تو مرا پُر کرده ای


آنقدر که


-شاید


"خودت" را می بینم


آنچه که باید،


و روشن تر...
نظرات 2 + ارسال نظر
الی کاک جمعه 31 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ب.ظ http://elykak.blogfa.com

لینک شدی.... :)

مرسی الی کاک

علی اکبر جمعه 7 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.montazer73.loxblog.com

سلام
وبلاگ خوبی داری
موفق باشی

ممنون از شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد